«یلواستون» در دل داستان خود روایتگر چگونگی افول سبکی از زیست بوده که به دلایل متعدد ازجمله به‌خاطر عدم‌تطبیق‌پذیری با نظام سرمایه‌داری امروزی روبه انحطاط گذاشته است

یلواستون

همشهری آنلاین- محمدسعید خزایی: «یلواستون» شبیه به یک «شاه‌لیر» آمریکایی است. سریال نئو وسترنی پر از آنتاگونیست‌های پیچیده که می‌خواهند به هرطریقی به شخصیت محوری داستان آسیب بزنند؛ مرد میانسالی که به سختی می‌توان او را قهرمان قصه خواند، اما تقریبا تمام اتفاقات سریال حول محور او و تصمیمات بعضا رادیکالش رخ می‌دهد.

از قسمت نخست سریال و سکانس دادگاه تا پایان فصل چهارم سازندگان «یلواستون» قصد داشتند با نگاهی متفاوت به قوانین حاکم بر «سرمایه‌گذاری خصوصی»، «توسعه املاک و مستغلات» و «تملک اجباری» در وهله نخست شیوه زندگی جامعه امروز آمریکا را نقد و در ادامه با زبانی استعاره‌ای و نمادین تاریخ این کشور را بدون روتوش واکاوی کنند و در این مسیر از نمایش هویت استعمارگر آمریکایی و مردان سفیدپوست ظالم ابایی ندارند.

«یلواستون» در دل داستان خود روایتگر چگونگی افول سبکی از زیست بوده که به دلایل متعدد ازجمله به‌خاطر عدم‌تطبیق‌پذیری با نظام سرمایه‌داری امروزی روبه انحطاط گذاشته است. در جایی از سریال، زمانی که خانواده داتون دور میز شام جمع شده‌اند، جان داتون خودشان را خانواده‌ای خوشحال و قوی می‌خواند، اما بث در تکمیل و تصحیح حرف پدرش، داتون‌ها را اینگونه توصیف می‌کند: «[خانواده شاد] چیزیه که ما بودیم. نمی‌دونم الان دیگه چی باید صداش بزنیم.»

این گفت‌وگو به خوبی شاکله داستان سریال را نشان می‌دهد. شیوه قصه‌گویی و شخصیت‌پردازی و حتی فرم بصری بسیاری از سریال‌ها طی مدت زمان پخش‌شان دستخوش تغییر می‌شود و گاهی این دگرگونی‌ها به حدی است که از آنها مجموعه‌های متفاوتی می‌سازد. اما «یلواستون» تا به امروز هرگز از مسیر روایی آرام و شخصیت‌محور خود خارج نشده و کماکان داستان در خلال گفت‌وگوها پیش می‌رود و در جای جای سریال شاهد لانگ‌شات‌های زیبایی از طبیعت بکر مونتانا هستیم تا تیلور شریدان و همکارانش امضای خود را حفظ کنند. تا به اینجا در هر فصل داتون‌ها یک پیروزی بزرگ به‌دست آورده‌اند، اما این موفقیت‌ها چه ارزشی دارند؟ خصوصا در شرایطی که مزرعه نمی‌تواند در دنیای جدید دوام بیاورد،

جان قادر نیست بدون مزرعه -و ساختار فئودالی حاکم بر آن- زندگی کند و سیاست‌بازی‌های خانواده نیز با خطر شکست مواجه است. در فصل چهارم قصه به شکل جسورانه‌تری روایت شد؛ جسارتی که پس از حوادث شوکه‌کننده انتهای فصل سوم از پایانی تلخ برای شخصیت‌ها خبر می‌دهد. سریال در این فصل به شکل استعاری و معنوی بوی مرگ می‌دهد و از رابطه پیچیده پیرمرد با اسبش بگیرید تا روابط عاطفی و اجتماعی فرزندهای خانواده اندکی رنگ و بوی مالیخولیایی به‌خود می‌گیرند تا آرام آرام به سمت پرده پایانی داستان زندگی ‌شان حرکت کنیم.

پایبندی به سنت‌ها

جان داتون شخصیت ایده‌آلی نیست، اما این پیرمرد سنت‌گرا همدلی مخاطب را برمی‌انگیزد؛ زیرا او از آخرین بازماندهای نسلی است که وفاداری، سنت و اصالت کماکان برای‌شان ارزش به‌شمار می‌رود؛ مزرعه‌داری نسبتا شریف که سرنوشتی غم‌انگیز انتظار او را می‌کشد. جان داتون پرچمدار سبکی از زندگی است که در آن ترس از بین رفتن سنت‌های آمریکایی - و تا حدودی مردسالارانه- بزرگ‌ترین اضطراب و نگرانی زندگی یک مرد است.

حالا شما پیرمردی از این نسل را تصور کنید که با بی‌مهری فرزندانش مواجه شده، در زمانه‌ای زندگی می‌کند که مردم جامعه‌اش دیگر اعتنایی به ریشه‌های فرهنگی خود ندارند و از آن‌سو سرمایه‌داران مدرن با نفوذ و ثروت‌شان به‌دنبال نابودی او هستند.

ایستادگی جان در مقابل تمامی این موارد در برخی قسمت‌ها جذاب و دوست‌داشتنی است و ما را مجاب به همراهی با عقاید خود می‌کند، اما توأمان این پرسش نیز در ذهن مخاطب شکل می‌گیرد که شاید سبک زیستی او با وجود تمام جذابیت‌های نوستالژیکش دیگر شایسته احترام نیست و چنین نگرشی به پایان مسیر خود رسیده است؛ چون این فقط توسعه‌دهندگان املاک و صندوق‌های سرمایه‌گذاری نیستند که فکر تجزیه یا تصاحب مزرعه داتون‌ها را در سر دارند، بلکه رئیس منابع ملی آمریکا، توماس رینواتر نیز شیوه سنتی گله‌داری جان را قبول ندارد. او ترجیح می‌دهد به‌جای یک گاوچران یا سرخپوست معتقد به اصول سنتی یک مرد تاجر باشد که با احداث تفریحگاهی جدید در بخشی از زمین مزرعه داتون‌ها و درآمد ناشی از آن، رفته رفته تمام منطقه را تصاحب کند.

«یلواستون» قصد دارد منازعه بی‌پایان سنت و مدرنیته طی دهه‌های اخیر را در بستری مردانه و نئووسترن مطرح کند و هنوز نمی‌دانیم در پایان داستان سازندگان سریال در کدام سمت می‌ایستند، اما تا به امروز در نمایش اصولی دو سمت ماجرا موفق بوده‌اند و نگاهی یک‌سویه نداشته‌اند تا ذهن تماشاگر را برای پاسخگویی به سؤالات مشغول کنند.

تقابل بومی‌ها با جان داتون

جدای از مسئله تقابل اخلاقی و ارزشی سنت و مدرنیته در تمام جهان، «یلواستون» از یک نزاع تاریخی در خاک آمریکا نیز صحبت می‌کند؛ کشتار سرخپوستان و تصاحب زمین‌های آنها توسط ارتش آمریکا. در نیمه دوم قرن نوزدهم، آمریکاییان با کوچ دادن اجباری بومیان قاره آمریکای شمالی و جنگ‌هایی که به‌دنبال آن صورت می‌گرفت، سرخپوستان بسیاری را کشتند. پرسشی که در سریال مطرح می‌شود این است که آیا در دنیای به ظاهر متمدن امروز، سرخپوستان باقی‌مانده در قبال زمین‌های غصب شده خود حقی دارند؟ در مجموع «یلواستون» لحن آرامی دارد و با تکیه بر کشمکش‌های میان شخصیت‌ها سعی می‌کند تماشاگر را با خود همراه کند. برای لذت بردن از این مجموعه می‌بایست به تاریخ آمریکا و موضوعاتی همچون تقابل سنت و مدرنیته علاقه داشته باشید و از تماشای چشم‌انداز دشت‌های وسیع و کوهستان‌های ایالت‌های غربی آمریکا لذت ببرید. در غیراین صورت «یلواستون» به سریال حوصله سربری تبدیل خواهد شد که در آن گاوچران‌های حراف حکمرانی می‌کنند!

کد خبر 705183
منبع: روزنامه همشهری

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha